گاهنامه اتصال کوتاه

گاهنامه اتصال کوتاه
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۱۰ آبان ۹۳، ۱۷:۵۶ - وحید حسن پور
    ;)

پرونده ای برای آقای خاص !

وحید حسن پور | سه شنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۳، ۰۵:۲۲ ب.ظ

  • وحید حسن پور

دکتر! سلام ... ( دکتر مریم دهقانی ، نسخه کامل )

وحید حسن پور | يكشنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۳، ۱۰:۰۰ ق.ظ
 مصاحبه خانم دکتر دهقانی
 استادیار بخش قدرت و کنترل
دانشگاه شیراز

-یکم از خودتون و دوران تحصیلتون بگید ..

من که اصالتا شیرازی هستم و خانواده و پدر و مادرم شیرازی هستند. دبیرستانم رو فرزانگان شیراز بودم. کارشناسیم رو دانشگاه شیراز بودم . و ارشدم هم دانشگاه شیراز بودم.ئ دکترام رو دانشگاه صنعتی امیر کبیر بودم.دوره ی کارشناسیم گرایش قدرت بودم دوره ارشد ودکترام گرایش کنترل بود. واقعیتش اینه که اون زمانی که ما میخواستیم انتخاب گرایش کنیم ترم 5 بود. برای ما یک جلسه ای تشکیل دادند بعد یه تعداد از دانشجو هایی که سالهای بالاتر بودند اومدند در رابطه با زمینه های متفاوت گروه های مختلف تحقیقاتی توضیح دادند. توی اون جلسه من علاقه مند شدم به گرایش کنترل. توی اون زمان دانشگاه شیراز گرایش کنترل توی مقطع کارشناسی نداشت ولی سه تا گرایش دیگر رو داشت. قدرت،الکترونیک،مخابرات. بین این سه گرایش خیلی ها به من توصیه میکردند: برای خانم ها گرایش الکترونیک و مخابرات خوبه برو گرایش الکترونیک یا مخابرات. من همون ترم درس ماشین 1 رو با دکتر فرجاه داشتم و درس ماشین 1 رو خیلی دوست داشتم و خیلی خوشم میومد با ایشون که صحبت کردم ایشون خیلی محکم به من گفتن اصلا جای نگرانی نیست مهندسی رشته ایه که باید کار  طراحی انجام بدی و هیچ فرقی نمیکنه.به نظر من بیا.  اگر تلاش کنی میتونی موفق باشی و همیشه بهشون میگم خیلی توصیه ی خوبی بهم کردن با توجه به اینکه کنترل هم  دوست داشتم گرایش کنترال رو تو ارشد ودکترا انخاب کردم ولی همیشه سعی کردم هر دوتا گرایش رو کار کنم.

  • وحید حسن پور

گاهنامه اتصال کوتاه ، شماره دوم ، بهمن ماه 93

وحید حسن پور | يكشنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۳، ۰۶:۳۹ ق.ظ

نوع فایل : PDF

حجم : 15.8 مگابایت

دانلود گاهنامه اتصال کوتاه ، شماره دوم

  • وحید حسن پور

اندکی صبر «جرقه» نزدیک است....

سید محمد معین میرقادری | دوشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۳، ۰۷:۲۷ ب.ظ

ضمن تشکر و سپاس از همه ی دوستانی که در این مدّت در مورد نشریه ی اتصال کوتاه ابراز لطف کردند و مکرراً پیگیر بودند که شماره ی بعدی نشریه کِی منتشر می شود... ماحصل تلاش برق نویسان آماده ی نشر بود که متأسفانه به دلایلی «غریب الوقوع!» انتشار آن به تأخیر افتاد. (جزئیات بیشتر در این شماره آمده است) 

اتصال کوتاه

الحمدلله شماره ی دوّم نشریه ی اتصال کوتاه آماده ی اتّصال است و در بدو بازگشایی دانشگاه به دست شما برقندگان عزیز خواهد رسید... إن شاءالله

سیّد محمّد معین میرقادری

  • سید محمد معین میرقادری

صفری یا بوقی ! مسأله این است ...

وحید حسن پور | يكشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۰۲ ق.ظ
جدیداً دانشجویانی را می بینید که دنبال سرویس دانشگاه می دوند و هنوز نتوانسته اند زمان را تنظیم کنند و حرکت سرویسها را نمی دانند؛ خطابشان می کنند صفری؛ دانشجویانی را می بینید که جلو درب دانشگاه کتاب "جیمز استوارت" را در آغوش گرفته و راه می روند.آن هم با چه فخرفروشی! ؛ خطابشان می کنیم بوقی !! ...

اما صفری و بوقی کیست ... ؟؟!!

خب بگذارید با یک مثال روشن تر شویم : اگر شما یک جلسه کلاس درس نروید ولی با کتاب استوارت در محوطه دانشگاه خرامان خرامان راه بروید ، شما بوقی هستید نه صفری ! ولی کافی است تا سر همه کلاسها حضور داشته باشید و صدایتان در نیاید تا صفری باشید نه بوقی .....

اما ... ببینید صفری یا بوقی فقط به سال اولی ها مربوط نمی شود !!؟؟ چراکه غیر از ورودی های جدید صفری ها و بوقی های دیگری هم داریم . از دانشجوی ترم 3 گرفته تا .... ؛ اما تفاوت چیست؟؟!! ببینید اینکه صفری یا بوقی صفات خوبی هستند یا نه قضاوت با شما!! اما ما کارهایی را می خواهند جیغ بزنند که آهای من هم فلان در باب بوقی و معمولاً تواضع را صفری می دانیم؛

با این حساب استاد داریم صفری ولی دانشجوی سال 4 داریم بوقی ...

دانشجوی دکترا داریم صفری و دانشجوی ترم 3 داریم بوقی ....

البته همانطور که از ابتدا گفتیم بوقی خوب است یا بد به عهده شما . چراکه بوق داریم تا بوق ؛ زمانی بوق زدن ناشی از ترافیکی است که دیگران درست کرده اند و شاید با این بوق ها پیشرفتی حاصل شود ....زمانی بوق زدن به خاطر بنزین تمام کردن است تا کسی به کمک بیاید ... زمانی هم هیچ. بوق زدن برای معرفی حضور خود است (زیاد داریم !) .... زمانی هم بوق زدن برای پیدا کردن دوست یا شبیه به این است ....

به هر حال ما نمی دانیم بوق زدن خوب است یا نه؟! شاید بوقی بودن دانشجوی دکترا خوب باشد،شایدم نه ؟! شاید راه های بهتری هم به جای بوق زدن باشد. نمیدانم شاید ! شایدم بوق زدن بتواند عده ای را از خواب بیدار کند و مفید واقع شود .... شایدم باید بوق زد تا همرنگ نبود ... البته اگر همرنگ نبودن خوب باشد ... شایدم بالعکس ... شاید باید بوق زد تا گم نشد اگر گم شدن خوب نباشد ( بستگی دارد کجا گم نشد؟) !! ... شاید باید حق بوقی باشد هر کسی نتواند بوق بزند .... شایدم هست ولی تابلو ندارد....

به هر حال نمیدانم ... خودتان تصمیم بگیرید !!! بوقی باشید یا صفری ...

خب انتها ندارد !! ولی با سهراب تمام میکنم ( به خاطر ارادت عجیب به ایشان ) :

"لحظه ها را به چراگاه رسالت ببریم ........." ( حداقل تلاش کنیم ! )
  • وحید حسن پور

به زودی در اتصال کوتاه ..

وحید حسن پور | دوشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۳، ۰۲:۰۴ ب.ظ

مصاحبه بسیار و جذاب با خانم دکتر مریم دهقانی ...

به زودی در گاهنامه اتصال کوتاه !!

  • وحید حسن پور

دعوت به اتصال !

وحید حسن پور | چهارشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۳، ۰۴:۴۸ ب.ظ

  • وحید حسن پور

دکتر ! سلام .. (دکتر علیرضا مسندی شیرازی ، نسخه کامل)

وحید حسن پور | يكشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۳، ۰۶:۰۲ ب.ظ

حدود ساعت یازده و نیم بود که با آقای دکتر علیرضا مسندی شیرازی قرار گذاشته بودیم واسه مصاحبه . به دفترشون که رفتیم ، ترجیح دادن که توی دفترشون مصاحبه نکنن و گفتن چون اتاق مشترکه بهتره که مزاحم اساتید دیگه نشیم .. 

به هر حال ایشون از اتاق زدن بیرون و ما هم دنبال ایشون راه افتادیم تا ببینیم بالاخره کجا رو رضایت میدن واسه مصاحبه . در عین ناباوری ، ایشون رفتند سمت فضای سبز دانشکده و در عین فروتنی روی چمن ها نشستن !!!

ما خودمون خجالت زده شده بودیم از این همه سادگی و صمیمیت استاد ! 

مصاحبه زیر ، اولین مصاحبه نشریه ما بوده و تجربه خاصی در سوال پرسیدن نداشتیم . به خاطر همین از شما تقاضا می کنیم در صورت داشتن سوال های جالب از اساتید دانشکده ، با ما در میون بگذارید .

_ دوران تحصیلتون رو کجا گذروندین؟

_ دبیرستان شهید دستغیب شیراز بودم. بعدش چون پدرم فرصت مطالعاتی داشت، با خانواده رفتیم آمریکا. اینجا هم کنکور دادم و قبول شدم، ولی رفتم دانشگاه تگزاس آرلینگتون. همون دانشگاهی که پدرم فرصت مطالعاتی داشت.

_ چه رشته و گرایشی؟

_ برق. اونجا گرایش نداره. فقط مهندسی برقه. ولی از همه ی گرایشا یه چیزایی میخونیم.

_برای ارشد و دکترا همونجا بودین؟

_ نه. برای ارشد و دکترا رفتم یه دانشگاه بهتری، دانشگاه کالیفرنیا در سندیگو. من اونجا پردازش سیگنال و تصویر خوندم، که اینجا جزء مخابرات محسوب میشه. معمولاً دانشگاه های خوب پذیرش دکترا میدن و وسط کار مدرک ارشد هم میدن. اینجوری نیست که اول ارشد رو بخونید و تموم کنید و بعد برای دکترا دوباره...

_ چرا برگشتید ایران؟

_ دلایل مختلفی هست. ولی اگر بخوام خلاصه بگم، احساس کردم که اینجا تو ایران به جهاد علمی نیازه و اونجا خیلی فرقی نمیکنه که باشه یا نباشه. اگرچه از نظر رفاه اونجا بهتره، ولی این برای من خیلی فرقی نمیکنه.

_چه سالی برگشتید ایران؟

_ مهر پارسال برگشتم.

_همزمان با تدریس، روی پروژه ای هم کار میکنید؟

_ یه کارایی میکنیم. ولی طول میکشه تا ارتباط آدم با صنعت جا بیفته.

_اوقات فراغتتون رو چیکار میکنید؟ فکر کنم فقط به مطالعه بگذره ..

_ اونجا با برادرم تو لیگ پینت بال بودیم و تقریباً هفتگی مسابقه داشتیم، اینجا کمتره ولی هنوزم ادامه میدم. اونجا تو لیگ شهری فوتبال دروازه بان بودم، منتها یه بار یکی یه شوت محکم زد به انگشتم که هنوزم نمیتونم خمش کنم. دیگه تقریباً فوتبال رو گذاشتم کنار. به کمپینگ هم علاقه زیادی دارم .

_ یه سؤال شخصی: ازدواج کردید؟

_ در پروسه ش هستم...

_ سربازی رفتید؟

_ اون موقع بعد از دبیرستان می شد سربازی رو بخرید.

_ نظرتون درمورد خدمت سربازی و اینکه از سال دیگه شده 24 ماه چیه ؟ شنیدید که برای کسری خدمت چه کار باید بکنیم ؟

_ بله درموردش شنیدم ، به هر حال راهیه که باید رفت و نمیشه از زیرش در رفت ! شاید یه توفیق اجباری واسه خیلی ها باشه .

_ اگر بچه ها بخوان بیان سراغتون، تو چه زمینه هایی علاقه دارید بهشون کمک کنید؟

_ کار من بیشتر پردازش سیگنال و داده هست. بیشتر کارهای ردیابی اتوماتیک اهداف و جداسازی سیگنال های درهم.

_ نظرتون در مورد درس میکروپروسسور و اصول میکروکنترلر ها چیه؟

_ این درسیه که جزء رشته ی خودمون نبوده، وقتی که ما اومدیم یکی از اساتید قبلی بازنشست میخاستن بشن که این رو درس میدادن، به همین خاطر ما مجبور شدیم درسش بدیم. دانشکده هم اصلا ازم نپرسید که میتونم درس بدم یا نه . اجباری بود ..

_ ولی بالاخره بعد از گذشت سه ترم ، توی تدریس این درس جا افتادید ...

_ بله خداروشکر همینطوره و ترم به ترم دارم بیشتر جا می افتم . من ابتدا که اومدم خیلی مشکل ها سر راهم بود . حتی خود شما یادتونه که تا حدود سه ماه من هیچ اکانتی (account) توی sess  نداشتم و ارتباطم با دانشجو ها خیلی سخت بود . من حتی شیش ماه اول تدریسم اصلا حقوق نگرفتم ولی خداروشکر رفته رفته وضع بهتر شد .

_ توصیه ای برای اونایی که میخان برن خارج؟

_ توصیه ی خاصی ندارم. به هرحال هرکس شرایط خودشو داره. روحیه ی آدما فرق میکنه  و هرکس نسبت به روحیه و هدفی که تو زندگی داره، باید تصمیم بگیره. هیچکس نمیتونه اعتقاد و فکر کسی رو برنامه ریزی کنه. آدم باید ببینه دنبال چه چیزیه تو زندگی. بستگی به فرد داره .

_ در آخر اینکه بگم آقای دکتر اگر شما به عنوان اولین نفر برای مصاحبه انتخاب شدید به این دلیل بود که رفتارتون با بعضی از اساتید خیلی فرق داره ..همین که همیشه هر کس رو که می بینید اول سلام می کنید یا همین فروتنی که نشون میدید و اصلا خودتون رو نمیگیرید باعث شده که خیلی ها به شیوه رفتارتون علاقمند بشن .
امیدواریم همیشه همینطور بمونید و البته بعضی ها از شما الگو بگیرند که بیشتر به دانشجو احترام بگذارن .

_ شما لطف دارید ، خدا عاقبت همه رو ختم به خیر کنه .
  • وحید حسن پور

وای! پاور (نسخه کامل)

وحید حسن پور | يكشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۳، ۰۵:۲۵ ب.ظ

صبح زود (طرفای پنج و نیم ، شیش !!) از خواب پا میشی بیای دانشکده واسه تحصیل علم !! وقتی بقیه دانش جوهای مملکت زودتر از هشت سر کلاس نمیرن تو باید هفت و نیم سر کلاس باشی ، تازه اگر بعد از استاد بیای سر کلاس باید کلی التماس کنی که واست غیبت نزنن  ، حضوری هم که رد نمی کنن ، به جاش تأخیر میخوری و هر سه تا تأخیر هم یه غیبت! از دم در میزنی بیرون نگاه ساعت موبایلت می کنی.. ای وای! دیشب از بس که با گوشیت ور رفتی و باهاش آهنگ گوش دادی و واتساپ و لاین و.. (بقیه ش بماند!) باطری موبایلت خالی شده و آخرای عمر آنلاین بودنته!

 حالا شارژر از کجا گیر بیارم؟! پریز کجا بود؟!

فکرشو بکن.. وارد کلاس میشدی ، Wi-Pow گوشیتو روشن میکردی ، یه اسکن میکردی ، دنبال POW_ENG-1 میگشتی و یه رمز بیست و هشت رقمی و اتصال موفق و در عین ناباوری شارژ شدن موبایلت..! خوب میشد.. نه ؟ شاید عمر من و شما به اون روز قد نده اما مطمئناً در آینده شاهد همچین چیزی خواهیم بود. 

با اینکه به این زودیا شاهد یک شبکه نیروی بی سیم نخواهیم بود اما ایده تاباندن انرژی در مقیاس کوچک تر ، به سرعت در حال رشده. این تا حد زیادی به این دلیله که با وجود ارتباطات بی‌سیم، مثل وای‌فای و بلوتوث، و مدارهای الکتریکی که هر روز کوچک‌تر میشن، کابل‌های برق تنها مانع بر سر این راه هستن که کاملا قابل حمل شن.

ایده انتشار انرژی هنوز دوره طفولیت خودش رو می گذرونه اما میشه سه حالت برای آینده اون متصور شد. اولین ایده ، استفاده از امواج رادیویی هست که چون میشه از فرستنده ها و گیرنده های مخابراتی موجود استفاده کرد ، شاید ایده آل ترین حالت باشه. به تازگی از این فناوری برای انتقال نیرویی در حد میکرووات و یا میلی‌وات در فواصل بیش از15  متر برای حسگرهای صنعتی استفاده شده که پیش بینی میشه در آینده بتونیم برای وسایل کم مصرف مثل موبایل از این تکنولوژی استفاده کنیم.

استفاده از پرتوهای لیزری فروسرخ دومین حالت ممکن برای تاباندن انرژی الکتریکی هست. یعنی فرستنده، پرتوهای پرانرژی فروسرخ رو ارسال کرده و گیرنده با دریافت و تبدیل اون به انرژی الکتریکی ازش بهره می بره. این روش در حال حاضر برای تأمین نیروی وسایل پرمصرف مناسب تره ولی تلفات زیادی دارد و بازدهش حدود 20 درصده ؛ ولی این امید هست که در آینده نزدیک ، بازده رو بشه به 50 درصد رسوند. 

سومین ایده ، القای مغناطیسیه که جذاب‌ترین انتخاب برای کاربرد‌های بزرگ محلی هست. یه میدان مغناطیسی متناوب که از یه سیم پیچ ناشی می‌شه، می‌تونه در سیم پیچ  دیگه ای که در نزدیکیش باشه، جریان الکتریکی القا کنه، این همون روشی هست که خیلی از ابزارها مثل مسواک‌های برقی و حتی برخی از موبایل‌ها باطری‌هاشون رو شارژ می‌کنن. این روش خیلی در حال پیشرفته و هم اکنون تلویزیون هایی وجود دارن که از فاصله حدوداً نیم متری می تونن 50 وات توان مورد نیازشون را از این سیستم تأمین کنن. در حال حاضر بازده فعلی این روش حدود 60 درصد هست.

  • وحید حسن پور

گاهنامه اتصال کوتاه ، شماره اول ، آبان ماه 93

وحید حسن پور | شنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۳، ۰۴:۴۳ ب.ظ

short circuit journalshort circuit journal

نوع فایل : PDF

حجم فایل : 13.6 مگابایت

دانلود گاهنامه اتصال کوتاه ، شماره اول

  • وحید حسن پور